آرامش

انگیزشی،آرامش،موفقیت،نمونه های موفقیت،حال خوب،شاد،خوب،زندگی خوب،مطالب فوق انگیزشی,جالب,زیبا

آرامش

انگیزشی،آرامش،موفقیت،نمونه های موفقیت،حال خوب،شاد،خوب،زندگی خوب،مطالب فوق انگیزشی,جالب,زیبا

مشخصات بلاگ
آرامش

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام؛
امیدوارم حال دلتون عالی باشه؛
ما قراره انشاالله در این وبلاگ مطالب باحال با موضوعات مختلف فرهنگی,کاربردی,بازیگران,موفقیت,انگیزشی
و کلا مطالبی که براتون کاربردی و مفید باشه و همچنین حال دلتون رو خوب کنه؛بگذاریم.

لطفا به دنبال کننده های ما بپیوندید.

🌳🌳دوستان عزیز؛برای تامین هزینه های وبلاگ,لطفا یکی از تبلیغات را کلیلک کنید.
اصلا نگران نباشید کلیک برروی این تبلیغات هیچ هزینه و خطری برای شما نخواهد داشت؛
لطفا کلیلک کنید برای تداوم فعالیت وبلاگمون.🌳🌳

یه دنیا ممنونیم

خدا حامی و حافظ شما باشد

یا علی مدد

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۱۶:۴۰ - جواد جون
    خوب بود

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است

داستان ۱۱۸


درد

کسی نزد ملا رفت و به او گفت: موی سرم درد می کند دارویی بده تا خوب شوم.
ملا از او پرسید: امروز چه خوردی؟ مرد گفت: نان و یخ!
ملا گفت: برو بمیر که نه غذایت به آدمیزاد می ماند نه دردت!

ستاره شناس
روزی ملا از همسایه اش که مردی دانشمند بود و ستاره شناسی میکرد پرسید فلانی مرا می شناسی؟
مرد گفت: نه!
ملا گفت: تو که همسایه ات را نمی شناسی چطور می خواهی ستارگان را بشناسی؟!

گرسنگی
روزی ملا از دهی می گذشت گرسنه اش بود به روستائیان گفت: به من غذا بدهید و الا همان بلایی که بر سر ده قبلی آورده ام به سر شما هم می آورم!
روستائیان ترسیدند و او را غذا دادند، ملا پس از آنکه سیر شد و عازم رفتن گردید یکی از روستائیان از او پرسید: به ما بگو با روستای قبلی چه معامله ای کردی؟
ملا خندید و گفت: هیچ غذایم ندادند، رهایشان کردم و به سراغ ده شما آمدم!

 

 

برای دریافت مطالب بیشتر و جالب تر،به کانال تلگرامی ما هم سری بزنید.

 

کانال تلگرامی

 

موفق و سربلند باشید❤❤❤

  • گروه فرهنگی آریا(گُفا)

داستان ۱۱۳


سازمان بهداشت جهانی برای آزمایش یک واکسن خطرناک وجدید احتیاج یه داوطلب داشت. از میان مراجعین فقط سه نفر واجد شرایط اعلام شدند:

یک آلمانی ،یک فرانسوی و یک ایرانی قرار شد با تک تک آنان مصاحبه شود برای انتخاب نهایی مصاحبه از آلمانی پرسید: برای اینکار چقدر پول میخواهید؟

او گفت من صد هزار دلار، این را میدهم به زنم که اگر از این واکسن مردم یا فلج شدم، زنم بی پول نماند.

مصاحبه گر او را مرخص کرد وهمین سوال را از فرانسوی نمود.

او گفت من دویست هزار دلار میگیرم، صدهزار تا برای زنم و صد هزار تا برای معشوقه ام.

وفتی او هم رفت، ایرانی گفت من سیصد هزار دلار می خواهم.

صد هزار برای خودم

صد هزار تا هم حق حساب شما

صد هزار تاش هم میدیم به آلمانی که واکسن را بهش بزنیم !


 

کانال تلگرامی ما

  • گروه فرهنگی آریا(گُفا)